تار موی یار
يكشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۵۶ ب.ظ
شبی با بید می رقصم، شبی با
باد می جنگم
که چون شببو به
وقت صبح، من بسیار دلتنگم
و الّا من چو می
با مست و هشیار یکرنگم
همان یک بار تار
موی یار افتاد در چنگم
که من گریاندهام
یک عمر دنیا را به آهنگم
فراموشم کنید ای
دوستان! من مایۀ ننگم
همین یک جمله را
با سرمه بنویسید بر سنگم
مرا چون آینه هر کس به کیش
خود پندارد
شبی در گوشه ی محراب قدری
ربّنا خواندم
اگر دنیا مرا چندی برقصاند
ملالی نیست
به خاطر بسپریدم دشمنان! چون
نام من عشق است
“مرا چشمان دل سنگی به خاک تیره بنشانید”
۹۴/۰۹/۲۹