به نام تو
يكشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۴۸ ب.ظ
دو دلم اول خط نام خدا بنویسم
یا که رندی کنم و نام تو را بنویسم
با کدامین قلم امروز دوتا بنویسم
به خدا خود تو بگو نام که را بنویسم
خوشتر آن است من از قبله نما بنویسم
باز غم نامه به بیگانه چرا بنویسم
قصه ی درد به امید دوا بنویسم
پست باشم که پی نان و نوا بنویسم
پس من این بغض فرو خورده کجا بنویسم
که من و تو به هم آمیزم و ما بنویسم
این دو را باز همین طور جدا بنویسم
باز حتی اگر از سوگ و عزا بنویسم
فرق هم نیست چه نفرین چه دعا بنویسم
تا درآن منظره ی روح گشا بنویسم
گفت هر شب غزل چشم شما بنویسم
همه یک گفتم و دینم همه
یکتایی بود
ای که با حرف تو هر مسئله ای
حل شدنیست
صاحب قبله و قبله دو عزیزاند
ولی
آسمان مثل تو احساس مرا درک
نکرد
تا به کی زیر چنین سقف سیاه و
سنگین
قلمم جوهرش از جوش و جراحت
باقیست
بارها قصد خطر کردم و گفتی
ننویس
بعد یک عمر ببین دست و دلم می
لرزد
من و تو چون تن و جانند مخواه
و مگذار
شعر من با تو پر از شادی و شیرین
کامیست
با تو از حرکت دستم برکت می
بارد
از نگاهت به رویم پنجره ای را
بگشای
عشق آن روز که این لوح وقلم دستم
داد
۹۴/۰۹/۲۹