ای یار
يكشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۴۶ ب.ظ
راز آن چشم سیه گوشه ی چشمی
دگرم کن
بی خودتر از
اینم کن و از خود به درم کن
یک جرعه ی دیگر
بچشان، مست ترم کن
لب تر کن و یک
بوسه جواز سفرم کن
یاری کن و آن
وسوسه را بال و پرم کن
از صافی عشقم ده
و عین هنرم کن
باران من خاک شو و بارورم کن
با بوسه ای از
آن لب شیرین شکرم کن
تا لذت آغوش
بدانی، خبرم کن
بفشارم و در
واژه ی تو، مختصرم کن
یک جرعه چشاندی به من از عشقت
و مستم
شوق سفرم هست در اقصای وجودت
دارم سر پرواز در آفاق تو، ای یار
عاری ز هنر نیستم اما تو
عبوری
صد دانه به دل دارم و یک گل به سرم نیست
افیون زده ی رنجم و تلخ است
مذاقم
پرهیز به دور افکن و سد بشکن
و آن گاه
شرح من و او را ببر از خاطر و
در بر
۹۴/۰۹/۲۹